معارف گياهى / ج4 / 35 / شوره گز ..... ص : 35
از انواع درخت گز است نام محلى آن در جنوب خراسان و كرمان «گز شاهى» و «شوره گز» و در بلوچستان «باهوگزا» مىباشد. در كتب طب سنتى «اثل» و «اثل» نامبرده مىشود. به فرانسوىTamarix oriental و به انگليسىAthel tamarisk وDesert athel گفته مىشود. گياهى است از خانوادهTamaricaceae نام علمى آنTamarix aphylla (L .) Karst . و مترادفهاى آنT .furas Hamilt . وT .orientalis Forsk . وT .articulata Vahl . وThuja aphylla L . مىباشد.
معارف گياهى / ج4 / 37 / خواص - كاربرد ..... ص : 36
نيز با نام گز شاهى و اثل مىنامند.
معارف گياهى / ج4 / 40 / خواص - كاربرد ..... ص : 40
از نظر طبيعت طبق رأى حكماى طب سنتى شاخه، برگ، ريشه و پوست آن سرد و خشك است. از نظر خواص درخت گزانگبين معتقدند كه قابض است و محلل. ريشه پخته آن با روغن زيتون براى جذام كه از سموم ايجاد شده باشد، ورم طحال و گرفتگىها و انسداد مجارى طحال مفيد است و با سركه براى يرقان كه ناشى از ضعف كيسه صفرا باشد، نافع است. اگر روزانه 150 گرم از آن را بخورند براى ورمهاى سفت كبد و باز شدن انسداد و گرفتگىهاى كبد مفيد است. مضمضه با دم كرده برگ آن براى تقويت لثه و دندان و خوردن آن براى بند آوردن اسهال و خونريزى رحم و رفع ترشحات و خشك كردن آن نافع است. خوردن عصاره برگ يا دم كرده پوست و يا گل و يا دانه آن براى كوچك كردن و نرم كردن طحال كه سفت و بزرگ شده باشد، مفيد است. ضماد برگ پخته كوبيده آن با سركه براى ورمهاى گرم و تحليل سختى طحال مفيد است، خصوصا اگر با اشق و سكبنيج و صبر خورده شود. گرد پوست و برگهاى خشك آن براى خشك كردن زخمهاى مرطوب و زخم آبله و بخور شاخه و برگ آن براى زكام و خارج ساختن زالوى در حلق مانده و خشك كردن آبله و زخمهاى تر مفيد است. جانشين آن از نظر خواص اثل است.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج4 / 313 / روايت از جابر بن حيان ..... ص : 313
طرفاء: به فتح طا و سكون را و فتح فا و الف، اسم عربى است. به يونانى اريفايوشا و اقلاروطس و به قول بعضى مورسقى و به رومى موريقا و به سريانى عرا و به فارسى گز و به هندى جهاو گويند. و آن چهار قسم مىباشد. اول: درختى است بزرگ و برگ آن مانند سرو و اين را به عربى اثل مىنامند. دوّم: درخت آن نيز بزرگ، شبيه به اثل. و اين قسم صحرائى است و بى ميوه. سوّم: كوچك، برگهاى آن كم و گل آن سفيد مايل به سرخى و زنبور عسل آن را دوست مىدارد و ميوه آن با عفوصت و عطريت و خوشبو و چهارم ميوه آن بىگل به هم مىرسد و به قدر دانه شاهدانج و سرخ مايل به سبزى. و رنگريزان جامه را با آن رنگ مىنمايند و ميوه اين نوع در بلاد عراق و فارس نمىباشد و گفتهاند: دو نوع مىباشد بزرگ و كوچك، بزرگ آن را اثل مىنامند و بستانى است و ميوه آن مدور
غربه مىنامند و به هندى چهوتى مائين و آن در اثل مسطور شد و كوچك آن صحرايى و آن مخصوص به اسم طرفا است و شكوفه آن سفيد مايل به سرخى و ميوه آن مثلثى شكل و به عربى جوز الطرفا و ميوة الطرفا و كزمازج و خرمازج و به فارسى كزماز و به هندى برى مائين گويند.
فرهنگ داروها و واژه نامه هاى دشوار / متن / 256 / طرفه(- طرفا)(efraT) ..... ص : 255
طرفا به فارسى درخت گز گويند برگ او اثل است و ثمرش عذبه و مذكور شد و برى او بىثمر و كوچك آن بخصوص به اين اسم و شكوفهاش سفيد و مايل بسرخى و ثمرش مثلث و كزمازج نامند (تحفه، 176).
خلاصة الحكمة / ج3 / 525 / اسامي علمي مفردات ..... ص : 525
اثل/ گز/Tamarix articulata Vahl .
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 535 / * و در ماهيت ان ..... ص : 535
اختلافست صاحب منهاج و من تبع له آن را حب الفقد دانستهاند كه بزر فنجنكشت باشد و بعضى كفتهاند كه ثمر اثل است و اصلي ندارد و بعضى نوشته درختى است بقامت دو ذرع تا چهار ذرع بحسب اماكن و غير سبسبان بباء موحده بعد از سين اول است كه ذكر يافت و اين عريض الورق و باريك و بر روى هم پيچيده مىباشد و كل آن زرد و بسيار خوش منظر و در خوشه و ثمر آن بقدر حلبه و رنك آن ما بين زردى و سياهي و در باغات جهت خوش منظرى غرس مىنمايند و اين اقرب بصواب و انول هندى مشابه اين است
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 585 / * ماهيت ان ..... ص : 585
چهار صنف مىباشد يكى درختى است عظيم و برك آن مانند برك سرو و اين را بعربي اثل و ثمر آن را عذبه و بهندى ننهي مائى و درخت آن را سال نامند و دوم درخت آن نيز عظيم شبيه باثل و اين صنف برى است و بىثمر و سوم كوچك بركهاى آن كم و كل آن سفيد مائل بسرخي و در خوشه و نحل يعنى زنبور عسل آن را دوست مىدارد و ثمر آن مانند مازوى بعطريت و خوشبو و بهندى اين را برى مائى كويند و چهارم ثمر آن بى كل بهم مىرسد و بقدر حب شاهدانه و سرخ مائل بسبزى و صباغان ثياب را بآن رنك مىنمايند و اين صنف در بلاد عراق و فارس نمىباشد و كفتهاند دو صنف مىباشد بزرك و كوچك بزرك آن را اثل نامند و بستانيست و ثمر آن مدور و عذبه نامند و در حرف الف مع الثاء المثلثة مذكور شد و كوچك آن برى و آن مخصوص باين اسم است و شكوفه اين سفيد مائل بسرخى و ثمر آن مثلث شكل و كزمازج نامند و بهترين آن آنست كه در كنار آبهاى شيرين رويد
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 585 / * افعال و خواص آن ..... ص : 585
قابض و با اندك قوت تجفيفي و رادع و محلل و طبيخ بيخ آن با زيت جهت جذام حادث از ورم سموم سپرز و سده آن و با سركه جهت يرقان حادث از ضعف مراره و ضبط و حبس صفرا در ان و جهت تفتيح سدد و ورم صلب جكر كه هر روز سي و پنج مثقال آن را بنوشند مجرب و مضمضه بطبيخ برك آن جهت تقويت لثه و دندان و آشاميدن آن جهت حبس اسهال و نزف الدم رحم و رفع سيلان و تجفيف رطوبات آن مجرب و آشاميدن عصاره برك يا طبيخ لحا و يا كل و يا تخم آن نرم و كوچك كننده طحال صلب بزرك شده خصوصا كه در سركه و انجير طبخ نموده باشند و جلوس در طبيخ آن جهت نزف الدم مقعده و رحم و بواسير و شستن سر بدان جهت رفع شپش و صئبان كه رشك نامند نافع و ضماد برك كوبيده مطبوخ آن با سركه جهت ورم حار و تحليل صلابت طحال خصوصا با اشق و سكبينج و بيخ كبر و صبر و بدستور تكميد بدان جهت طحال و ذرور خشك آن مجفف قروح رطبه و زخم آبله آتش و دخان و بخور شاخ و برك آن جهت زكام و اخراج زلوى در حلق مانده و خشك نمودن آبله و زخمهاى رطبه مؤثر و كرفتن بخور برك آن سه دفع ساقط كننده دانه بواسير و ثآليل و خاكستر چوب آن با قوت جاليه و مجففه و حمول آن جهت استرخا و خروج مقعده و ذرور آن جهب قروح رطبه و سوختكي آتش و ثمر آن جهت نفث الدم مزمن و تقويت لثه مسترخيه و فساد هوا و كزيدكي رتيلا و آشاميدن آب و طعام در ظرف مصنوع چوب آن جهت طحال مفيد بدل آن اثل است*
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 968 / عذابه ..... ص : 968
عذفه است كه ثمر اثل باشد