فلفل کوهی

معارف گياهى / ج‏6 / 399 / 3. سس گونه. L aeaporue atucsuC ..... ص : 399
5.Cuscuta babylonica Auch .. اين سس در غرب ايران ديده مى‏شود و انگل درخت‏Acacia و گياه فلفل برى- اثلق‏Vitex agnus castus مى‏باشد.
معارف گياهى / ج‏6 / 448 / فلفل كوهى ..... ص : 448
به‏طور كلى به فارسى آن را «فلفل كوهى» و در اطراف كرج «فلفل» و در شيراز «دل‏آشوب» مى‏نامند. و در كتب مختلف فارسى «فلفل برّى» و «پنج انگشت» آمده است. توجه شود كه در كتابها، گياه ديگرى به نام «بنطافلن» را نيز «پنج انگشت» گويند و اين اسم خاص براى فلفل كوهى نيست. در كتب طب سنتى با نامهاى «اثلق‏» و «فنجنكشت» آمده است. به عربى اين گياه را «ذو خمسة اوراق» و دانه آن را «حب الفقد» و «جب النسل» (با اينكه نسل را قطع مى‏كند) مى‏نامند. به فرانسوى به آن‏Gattilier وPoivre sauvage وAgneau chaste وPetit poivre و به انگليسى‏Chaste tree ،Agnus castus ،Monk's pepper وTree Of chastity گويند.
معارف گياهى / ج‏6 / 449 / خواص - كاربرد ..... ص : 449
اثلق‏ از نظر طبيعت طبق رأى حكماى طب سنتى گرم و خشك است و عده‏اى از حكما آن را سرد و خشك مى‏دانند.
خلاصة الحكمة / ج‏3 / 525 / اسامي علمي مفردات ..... ص : 525
اثلق‏/ پنجنگشت/ فلفل كوهى/ فنجنگشت/ دل‏آشوب/Vitex agnus -castus L .
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 245 / * بنطافلن * ..... ص : 245
بكسر باء موحده و سكون نون و فتح طاء مهمله و الف و فتح فا و ضم لام و نون لغت يوناني است بمعني ذو خمسة اوراق و آن غير اثلق‏ است كه بفارسي پنجنكشت و بيونانى بنطافيلن بمعني ذو خمسة اوراق و بعضى بنطاطوس بمعنى ذو خمسة اقسام و بعضى بنطاناطى بمعني ذو خمسة اجنحه نامند و بلغات ديكر نيز آمده و معنى آنها قريب بدينها است‏
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 245 / * ماهيت آن ..... ص : 245
نباتى است شبيه به پنجنكشت و شاخهاى آن باريك و بقدر شبرى و برك آن شبيه ببرك نعناع و در هر شاخى پنج عدد و بنادر در بعضى زياده و دو طرف و برك آن مشرف مانند اره و كل آن ما بين سفيدى و زردى بخلاف اثلق‏ كه كل آن مائل بسرخي و ازرقي است و برك اين شبيه ببرك زيتون و از ان ريزه‏تر و چون بدست بمالند بوى آن در عطريت شبيه به بسباسه و نبات آن قريب بدرخت انار و شاخهاى آن صلب و ثمر آنكه بزر آن باشد بقدر فلفل است بخلاف بنطافلن كه نبات اين بآنقدر بلند نمى‏شود و شاخهاى اين چندان صلابت ندارد و بى‏ثمر است و منبت هر دو نزديك آبها است و بيخ بنطافلن مائل بسرخي و طويل و غليظ و كثير المنفعت است.
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 527 / * افعال و خواص آن ..... ص : 527
طلا و ضماد آن با سركه جهت اورام خبيثه و امراض جلديه مانند كلف و نمش و جرب و حكه و جذام و قوبا و برص و بهق و آثار جلد نافع با تكرار عمل و آشاميدن نقوع آن بتنهائى و يا با برك حنا و شاهتره و كوكرد زرد صافى هريك بقدر مناسب جهت امراض مذكوره و ضيق النفس و امراض سوداويه و صفراويه و دمويه فاسده زيرا كه آن را مصلح دم فاسد و سائر اخلاط دانسته‏اند و نيز آن را مفرح كفته‏اند و اقوال ديكر مانند آنكه صاحب تذكره عباس دانه سپستان و صاحب شفاء الاسقام و غيره اثلق‏ دانسته‏اند و همه شايد خلاف واقع باشد و كفته‏اند كه خوردن آن جائز نيست*
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 908 / اعين السراطين ..... ص : 908
اثلق‏ است و سنكسبويه را نيز نامند
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 922 / حب العصفور ..... ص : 922
دبق است و كويند اثلق‏ است‏
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 982 / فلفل البرى و فلفل صقالبه ..... ص : 982
حب الفقد است كه بزر فنجنكشت باشد و فلفل صقالبه حرف بابلي و اثلق‏ را نيز نامند
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 983 / فنجنكشت ..... ص : 983
اثلق‏ است كه بهندى سنبهالو نامند
مخزن الأدويه: دائرة المعارف خوردنيها و داروهاى پزشكى سنتى ايران (طبع قديم) / 983 / فنجنكشت ..... ص : 983
اثلق‏ است كه بهندى سنبهالو نامند
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج‏1 / 581 / تعريف: ..... ص : 581
اين نوع پنج انگشت را اطباى مسلمين به نام عربى آن اثلق‏ و به نام فارسى آن پنج انگشت و به نام رومى آن‏vitex استعمال كرده‏اند.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج‏1 / 582 / تعريف: ..... ص : 581
پنج انگشت را به عربى فنگشت، اثلق‏، شجرة ابراهيم، حشيشة الرهبان، ذو خمسة اوراق، ذو خمسة اصابع، ذو خمسة جنحه نامند و به يونانى: اغنيس و بسريانى: ليفس و به لاتينى: ويطس و به فرنگى: اسكى نان تو و به فارسى: درخت مريم و به هندى: سنبهالو و در افغانى: مروندطى گويند.
فرهنگ داروها و واژه نامه هاى دشوار / متن / 70 / بنج انكشت(t? sokna - jnaB) ..... ص : 70
بنجنكشت را افيوس گويند و منبت او بر لبهاى جوى باشد و در بيشه‏ ها و شاخهاى او صلب باشد و برگ او نرم‏تر باشد از برگ درخت زيتون و رنگ شكوفه او متردد باشد ميان سپيد و سرخ ... و دانه او بشكل پلپل است و در كتاب ترياق او را فنطافيلن گفته است و درخت او را عرب شجرة الظهر گويند و گفته‏اند كه حب الفقد تخم اوست و در ذكر فقد اين را تخطئه كرده‏اند ... نبات او به- اندازه درم بزرگ‏تر است و بكف دست ماند زيرا كه بر اطراف برگ او برگها باريكتر و به انگشتان ماند (ترجمه صيدنه، ب 30). بنطافلن اسم يونانى و بمعنى ذو خمسة اوراق است و غير اثلق‏ است كه به فارسى پنج انگشت نامند و به يونانى بنطا و قطران نامند ‏

?> soap2day